اکنون کجاست؟
چه میکند ؟
سردش نیست؟
حالش خوب است ؟
همه بر وفق مراد است ؟
میپرسید چه کسی ؟
کسی که فراموشش کرده ام . . !
نبود... پیدا شد... آشنا شد... دوست شد...
مهر شد ... گرم شد... عشق شد...
یار شد ... تار شد... بد شد... رد شد... سرد شد...
غم شد... بغض شد... اشك شد...
آه شد... دور شد... گم شد.....
چهقدر من دیدنَت را دوست دارم ؛
در خواب در غروب
در همیشهیِ هر جا هرجایی که بِتوانْ تو را دید صدا کرد
و از انعکاسِ نامَت کیف کرد! چهقدر من، دیدنِ تو را دوست دارم
عشق اگر عشق باشد....
هم خنده هایت را دوست داد و هم گریه هایت را ...
هم شادی ات را دوست دارد و هم غم هایت را ...
هم لحظات شادابی ات را می پسندد ..
و هم لحظات بی حوصلگی ات را...
ســر بـه گــوش مــن بگــذار و آرام بگــو ...
"دوســـتت دارم"
نتــرس! از چــه می تــرسی...؟!
فـــردا دوبـاره مـی تــوانی انـکار کنی...
بی شعورترین موجود دنیا .. ..
" دل منه " ..!!!
روزی هزارتا دلیل و منطق میارم تا آرومش کنم ..
ولیییییییییییییییییییییی ؛
بازم دم دمای شب که میشه می پرسه : آخه چراااااااااااااااااااااااااا ..؟؟؟؟
من یک عذر خواهی به خودم بدهکارم...
برای اینکه احســــاساتـــی بودم...
برای اینکه یــــک رو بـــودم...
برای اینکه غـــــــــرورم رو شکستم...
برای اینکه انــــــــــــــــــــــــسان بودم...
معـــــــــــــذرت قــــــلب صـــــــــــــــبورم...
تنهایی یعنی...
یه وقتایی هست میبینی فقط خودتی و خودت ...
رفیق داری ... همدرد نداری!
خانواده داری... حمایت نداری!
عشق داری... تکیه گاه نداری!
همه چی داری ... ولی هیچی نداری
دلتنگم. . .
دلتنگه صدات...
نگات،خنده هات. . .
کاش میشد یه بار دیگه بتونم باهات حرف بزنم. . .
کاش میشد یه بار دیگه تو چشای هم زل بزنیم. . .
کاش میشد یه بار دیگه بتونم خنده هاتو از نزدیک ببینم. . .
کاش میشد یه بار دیگه وقتی همدیگه رو میبینیم بخندیم. . .(!)
■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ سایت عاشقانه خیانت ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■
تنهایی حق کسیست که....
خیانتمیکند....
اما نصیب کسی می شود ک وفادار است.
■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ سایت عاشقانه خیانت ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■
میشود کمی به یادم باشی...؟
میدانم . . .
کار داری . .
سرت شلوغ است فقط . . .
لحظه ای به ذهنت خطور کن ...
که یک جایی کسی وقت خوابش برای تو اشک میریزد همین کافیست . . .
یک غریبه می خواهم بیاید بنشیند....
فقط سکوت کند و من هـی حرف بزنم و بزنم و بزنم…
تا کمی کم شود این همه بار …
بعد بلند شود و برود انگار نه انگار...
■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ سایت عاشقانه خیانت ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■
گاهــــــی دلت میگیره نه از روزگار نه از مشکلات....
نه از غمهات بلکه از کســایی که از صمیم قلب دوسشون داری..
کسایی که حاضری همه دنیا رو براشون زیر و رو کنی...
اون افراد شاید مادرت باشن یا شایدم دوستی از جنس خودت..
یا هر کسی دیگه ای ولی حاضری همه کاری بکنی براشون
ولی اونا نمیدونند چقدر دوسشون داری..
■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ سایت عاشقانه خیانت ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■
ببینمت . . .
گونه هایت خیس اســـت . . .
باز با این رفیق نابابت . . .
نامش چی بود؟
هان!
خدایـا . . .
مـَن معنیِ قِسمت و حِکمَت را نمی دانم ...
امـا تـو معنی طاقَت را می دانـی . . . مـَگــَر نــه ؟
■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ سایت عاشقانه خیانت ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■
بــــاور کــــن ...!
کــــار مــــن نیستــــ ،
کــــار ِ - خــــداستــــ ... "
دلـــ♥ــــم " جایــــی میــــان ِ...
نَفَس هایَتــ♥ــــــ- گیــــر کــــرده استــــــــ ...
■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ سایت عاشقانه خیانت ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■
ﺑـَﻌﻀـﯽ ﺍﺯ ﺁﺩﻣﺎ ﻋﯿﻦ ﺑـﺎﺭﻭﻥ ﻣـﯽ ﻣـﻮﻧﻦ ....
ﺍﻭﻟﺶ ﮐـﻪ ﻣﯿﺎﻥ ﺑﻬﺖ ﻃﺮﺍﻭﺕ ﻣﯿﺪﻥ ﺷﺎﺩﯼ ﻣﯿﺪﻥ...
ﻭﻟﯽ ﺁﺧﺮﺵ …
ﺯﻧﺪﮔﯿﺘﻮ ﺑﺎ ﮔِﻞ ﻭ ﺷﻞ ﯾﮑﯿﺖ ﻣﯿﮑﻨﻦ ﻭ ﻣﯿﺮﻥ....
ﻣﺮﺍﻗﺐ ﺁﺩﻣﺎﯼ باران ﺻﻔﺖ ﺑﺎﺵ..
ﺗﻮ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺍﻭﻧﻘﺪﺭ ﺧﺎﮐﯽ ﺑﺎﺷﯽ ﮐﻪ ﺁﺧﺮﺵ ﮔِﻞ ﺑﺸﯽ …!
چــه کــار بــه حــرف مـــردم دارم . . . !
زنــدگـی مــن هـمـیــن اســت ،
شــب کـه مـی شـود عـاشـقـانـه ای مـی نــویـسـم . . .
خــیـره مـی شــوم بـه عـکسـت و بـا خــودم فـکـر مـی کـنـم ،
مـگـر مـی شـود تــو را دوســت نــداشــت . . . ؟!
تــو ،
بــه افــتـادن مــن در خــیـابـان خــنـدیــدی . . .
و مــن حــواســم بـه چـشـمــان مـــردم شـهــر بـود ،
کـه عــاشــق خــنــده ات نــشـونــد . . . !
هــــوا را هــــــر چــــقــدر نفـــــس بــکــشــــے .....
بـــاز هــــــم بـــرا ـے کــشیـــدنش بـــال بـــال میزنـے .....
مــثـــل تـــــــــــــو کــــﮧ هـــر چــــقدر کـــﮧ بــاشـــے ....
بــاز بــاید بـــاشـے مـیـفهــمـے چــــﮧ میگویــــم....
بــــــودنـــت مهـّــــــــــم اســـت...
به تو عادت کرده بودم ...
اي به من نزديک تر از من..
اي حضورم از تو تازه..
اي نگاهم از تو روشن..
به تو عادت کرده بودم ..
مثل گلبرگي به شبنم ..
مثل عاشقي به غربت
مثل مجروحي به مرهم
لحظه در لحظه عذابه
لحظه هاي من بي تو
تجربه کردن مرگه
زندگي کردن بي تو ...
آهای ســرنوشت . . .
اُسکار حــق توست . . .
سالهاست که مــرا فیلم کرده ای . . .
این روزها خیلی چــیزها ” دست ” من نیست . . .
مثلا... دستانت...
بالشت خودم را ترجیح میدهم . . .
زیرا که شانه های امروزی مثل بالشت های مسافرخانه هستند . . .
بی شک سرهای زیادی را تکیه گاه بوده اند . . .
چه فرقی می کند ؟
در سیرک یا در خانه !؟
خنده ات که تلخ باشد، دلت کــه خون باشد،
تو هم دلقکی . . .
آدم های احساساتی را باید کشت .......
میدانی راست میگویم ....
آدم های احساساتی به درد زندگی آهنی امروز تونمیخورند
عشقم میدونستی ؟؟؟
وقتی صدام میکنی اقامون ؟
وقتی بهم خیره میشی ...
وقتایی که حتی اگه بخندم میفهمی حوصله ندارم
و تا نفهمی چمه ولم نمیکنی ...
وقتی اسممو با یه علامت سوال صدا میزنی و میگی :
یادت نره چقدر دوست دارمااااا
وقتی میگی هیچ کسو مثل تو دوس نداشتم
وقتی میگی یه ساعتم بدون تو نمیتونم
میگی حاظرم جوووووونمو بدم تا فقط باتو باشم و خوشحالت کنم
همیناس که باعث میشه هر لحظه بیشتر و بیشتر
عاشقت بشم ...
دوستت دارم بهترینم..
یـه وقـتهـایـی دلــت مـیـخـواد یــه پـــرانــتـز بــاز کـنـی،
کـسـى کــه دوسـش داری رو بـــذاری تــوش !
بــعـد پــرانـتــز رو بـبــنـدی ،
کـه مـبـادا دسـت احـــد الـنـــاسـی بـهـش بـرسـه ...
هر چه خواستم دلم را آرام کنم
آرام نشد دلم و بیشتر بهانه تو را گرفت،
هر چه خواستم بگویم بی خیال،
بی خیالت نشدم
و به خیالت تا جایی که فکرش هم نمی کنی رفتم…
می خواستم با تنهایی کنار بیایم،
دلم با تنهایی کنار نیامد،
می خواستم دلم را راضی کنم،
یاد تو باز هم به سراغم آمد،
می خواستم از این دنیا دل بکنم،
دلم با من راه نیامد…
بگذار اعتراف کنم که دلم در چه حالیست...
سکوت …
و دیگر هیچ نمی گویم …!
که این بزرگترین اعتراض دل من است
به تو …
سکوت را دوست دارم
به خاطر ابهت بی پایانش …
باز هم که رفتی و تنهایی من سر به فلک کشیده است
باز هم که نیستی و اشکهایم سیل مانند مرا به زیر کشیده است
باز هم که سوختی و باز برای شمع شدن پشیمان شده ام
باز هم که یادت امانم را بریده است
باز هم که غصه دارم در قلب تاریکم از نبود تو
باز هم که نمیشنوم صدای دلنشینت را در خانه سوت و کورم
باز هم که گم شدی در خاطره ها وچشمم از دیدن عکس تو سیر نمیشود
سالهاست که رفتی ولی هر روز اینها را تکرار میکنم
شاید بشنوی ،بفهمی،احساس کنی
در واقعیت نه ولی انتظار امدنت در خوابم را که میتوانم داشته باشم
باز هم که بغض و بعد ..............مثل همیشه
مـنـي كـه آســمــان را تـنـهــا بـه خـاطــر .....
آبـي چـشـمــان تــو دوسـت داشـتـم
آن مـني كـه تــو را عـاشـقـي تـنـهـا و خسـتـه مـي پـنـداشـتـم . . .
اكــنـون بـه وسـعـت سـيـاهــي دل تـمــام آدمــهـاي بـي احـسـاس ،
از آسـمــان مـتـنـفــرم . . . !
زيــرا ديـگــر چـشـمــانـت دلـيـل زنــدگـيـم نـيـســت . . .
و ديـگـر تــو نـيـسـتـي كـه بـه عـشـق داشـتـن تــو زنـدگي كـنـم . . .
مـيــروم تـا حـســرت امــروز را در تـصــويــر فـــردايـت بـبـيـنـي ،
و آن روز اســت كـه خــواهـي فـهـمـيـد ، عـشـق يـعـني چـه . . .
و آن زمــان اســت كـه درك خــواهي كــرد ،
" دوستت دارم "
چــه جـمـلـه ي بـا مـعـنـاييـسـت . . . !
آن ســاعــت و دقـيـقــه اســت ، بـه جـاي آنـكـه بـه مــن بـخـنــدي . . .
بـه حـــال و روز خــــــــودت خــواهي خـنـديــد !
زمـآن هیـج دردی را دوآ نکــرد..
این مَن بودَم که به مــرور زمـآن عـآدت کردم..
و بـآ این هـَمه، ...
چه اجبـآر سخـتی اســت،خــَنده...
و بـآور کنیــد که مـَن خوشحـالــَم!
چشم هایم رانمیخواهم......
اگردیدنت نباشد..
دست هایم را نمیخواهم......
اگردرآغوش گرفتنت نباشد
لب هایم را نمیخواهم......
اگربوسیدنت نباشد
پاهایم رانمیخواهم......
اگرآمدن بسویت نباشد
گوش هایم رانمیخواهم......
اگرشنیدن طنین صدایت نباشد
جهان را نمیخواهم......
اگرحضورت نباشد
مرا یاد بگیر...
نه مثل جبر...نه مثل هندسه!
نه مثل یک منهای یک که همیشه صفر می شود!
مرا یاد بگیر
مثل نیمکت آخر
زنگ آخر
و دستانی که نام تو را مدام روی چوب حک میکرد!
هی لعنتی! بیا با هم بازی کنیم.....
تو شیشه های مشروبم رابشمار....
من هم "شماره غریبه های"توی گوشی ات را ....
تعداد صفحات : 3
باور کن خیلی حرف است وفادار دست هایی باشی ، که یکبار هم لمسشان نکرده ای…